سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافی

سوال (عاشورا، عزاداری)

سید عارف حسین دیدگاه

سوال:

آيا مراسم عزادارى و مرثيه‏ خوانى از دوران صفويه رواج يافته است؟

پاسخ:

مراسم سوگوارى عاشورا (عزادارى، تعزيه‏ خوانى، مراسم‏ روضه ‏خوانى و...) پيش از صفويه در زمان آل بويه، عزادارى در دهه اول محرّم در بغداد شروع شد (سال 352 ه.) و مردم سياه پوشيدند. نيز در ايران به ويژه خراسان درعصر تيمورى رواج داشته است. و كتاب روضة الشهداء از ملا حسين كاشفى (م 910) براى محافل روضه‏ خوانى خراسان تأليف شده است آن هم در روزگارى كه هنوز پاى ‏شاه اسماعيل به خراسان نرسيده و قزلباشان شيعه در آنجا حضور و نفوذى نداشتند. در عصر حضور ائمه معصومين(ع) و پيامبر اكرم(ص) نيز برگزارى تعزيه براى شهداء و مرحومين امرى رايج بوده است كه مى ‏توان به برگزارى مراسم عزادارى براى حمزه -سيدالشهداء- از سوى زنان مدينه، برگزارى مراسم عزادارى براى امام حسين(ع) ازسوى كاروان اسراء به مدت سه سپس در مدينه اشاره نمود. امامان معصوم(ع) نيز براى ‏عزادارى جدشان مراسم عزادارى بر پا مى‏ كردند. در عين حال برخى از منابع تاريخى ‏برآن‏اند كه نخستين بار زنان بنى ‏هاشم هنگام ورود به ‏كربلا به‏ رسم عزادارى به سينه خود مى ‏زدند.


کلمات کلیدی: محرم

حسین در نگاه غیر شیعه

سید عارف حسین دیدگاه

حسین در نگاه غیر شیعه

مى‏نویسند زیبایى ، آدرس خانه خدا است و حسین یعنى زیبا که از حسن و زیبایى صادر مى‏شود . اگر زیبایى با آزادگى ممزوج شود، تندیسى جاودان خواهد ساخت که نظیرى براى آن نتوان یافت.
در این گلگشت مى‏خواهم درباره کسى بنویسم که به قول عقّاد، پیامبرش او را ?سرور جوانان بهشتى‏? نامید؛او را به ?پسر من‏? خطاب مى‏کرد و درباره‏اش مى‏فرمود: ?آیا نمى‏دانى که گریه‏اش مرا مى‏آزارد.?
عظمت واقعه عاشورا و قهرمانانش چنان است که بسیارى از متفکران جهان آن را ستوده، درباره‏اش سخنان نغز گفته‏اند.
به من ایراد نگیرید که مگه اندیشمندان ما کم بودند که از غیر شیعه مایه میگذاری؟!!
ولی حق بدهید به کسی که برای دانستن تفکر علمای غیر شیعه خودش را به آب وآتش بزند تا که شاید چیزی دستگیرش شود.و بهترین لحظه عمرش موقعی است که ببیندکسانی که نه ما را قبول دارند ونه مذهب مارا ونه رهبران ما را!!!! اما چنان به حسین(ع) احترام می کنند که انگار رهبر آنهاست وشاید هم در درون خودشان رهبر باشد.
پس می توانم این حق را به خودم بدهم که دوستان خود را نیز از گفتار دیگر ان نسبت به امام حسین(ع) آگاه سازم........

کاپیتان هانیبلت:
آن شب (شب عاشورا) هنگامى که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق مى‏زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طى یک سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بیعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانى که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایى انجام داد که نشانه آگاهى کامل او از ضعف بشرى و قدرت روح فداکارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگى و شهادت را در خود نمى‏بیند، در تاریکى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى که ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.

جرح جرداق (مسیحى):
فرق على (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏کرد، یاران یزید مى‏گفتند: ?کم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بکشیم‏? اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: ?یا حسین نموت معک؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .? از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .

ونستان (امریکایى):
تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون: قرآن که تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، کعبه‏اى که قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت کند و حسینى که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آنها را نخواهد داشت.

عباس محمد عقاد (مصرى):
جنبش امام حسین (ع) و رفتن او از مکه به سوى کشور عراق حرکتى نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش آمدهاى روزانه معمولى به آسانى بتوان در آن قضاوت کرد؛ زیرا جنبش امام حسین (ع) یکى از بى ‏نظیرترین جنبش‏هاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوت‏هاى دینى و یا نهضت‏هاى سیاسى پدیدار شده است .

ماربین (آلمانى):
امام حسین بن على (ع) که از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها کسى است که در چهارده قرن پیش دربرابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد . . . موضوعى را که نمى‏توان نادیده گرفت این است که حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود که تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرى اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقت کشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.

علامه علائلى، (نویسنده مصرى):
تاریخ هر ملتى واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتى که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست؛ و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگوارى را مانند رجال تاریخى دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت ‏خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست؛ زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگوارى زمین صرف کرده‏اند؛ ولى حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فداى آن کرد.

دکتر طه حسین (مصرى):
ابن زیاد چنان مى‏پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته‏ تر کرد و کار بد او کارهاى بد دیگرى را سبب شد و خون‏هاى ریخته شده و شکنجه‏هایى که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد مى‏خواست نتیجه به بار آورد.

ابن ابى الحدید معتزلى (شارح معروف نهج البلاغه) مى‏نویسد:
سرور مردانى که داراى حس امتناع بودند، آن کسى که حمیت‏ به مردم آموخت و به آنان فهماند که زیر سایه شمشیر مردن از پستى و مذلت ‏بهتر است، حسین بن على (ع) است . به او و یارانش پیشنهاد امان شد، ولیکن نپذیرفت و زیر بار ذلت نرفت و فرمود: آگاه باشید که ناکس فرومایه‏اى به من اتمام حجت فرستاده و مرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته، لیکن ذلت از حضرت من دور است . نه خدا راضى است که من ذلیل شوم نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا و نه آن دامن پاکى که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعت که من دارم . من هرگز طاعت لئیمان را بر کشته شدن به شرافت ترجیح نخواهم داد .

 


کلمات کلیدی: محرم

آزادگی در کربلا قسمت 2

سید عارف حسین دیدگاه

آزادگی در کربلا  0قسمت دوم 0

آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.

در پیچ و خم‌ها و فراز و نشیب‌های زندگی، گاهی صحنه‌هایی پیش می‌آید که انسان‌ها به خاطر رسیدن به دنیا یا حفظ آنچه دارند یا تامین تمنیّات و خواسته‌ها یا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را می‌پذیرید. اما احرار و آزادگان، گاهی با ایثار جان هم، بهای «آزادگی» را می‌پردازند و تن به ذلت نمی‌دهند.

امام حسین علیه‌السلام فرمود:

«مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ» (2)؛ مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است.

این نگرش به زندگی، ویژه آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد امام حسین علیه‌السلام و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود، امام تن به بیعت می‌داد و کشته نمی‌شد. وقتی می‌‌خواستند به زور از آن حضرت بیعت به نفع یزید بگیرند، منطقش این بود که:

«لا وَاللهِ لا اُعطیهم بِیَدی اِعطاءَ الذّلیلِ وَ لا اُقِرُّ اِقرارَ العبید» (3)؛ نه به خدا سوگند؛ نه دست ذلت به آنان می‌دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان می‌شوم!

صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود که از میان دو امر شمشیر یا ذلت، مرگ با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای دشمن‌ رفت و فرمود:

«اَلا و انَّ الدَّعِیّ بنَ الدَّعِیّ قَدرِ کَزنی بَینَ اثنَتَینِ: بَینَ السِّلةِ و الذِّلةِ و هَیهاتَ مِنّا الذِّلةُ.» (4)

بر ما گمان بردگی زور برده‌اند            ای مرگ، همتی! که نخواهیم این قیود

انسان‌های آزاده‌، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر می‌گزینند و فداکارانه جان می‌بازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند.

در نبرد روز عاشورا نیز، هنگام حمله به صفوف دشمن این رجز را می‌خواند:

اَلمَوتُ اَولی مِن رُکُوبِ العارِ              و العارُ اَولی مِن دُخُولِ النّار (5)

مرگ، بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است.

روح آزادگی امام، سبب شد حتی در آن حال که مجروح بر زمین افتاده بود نسبت به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمه‌های زنان و فرزندان، برآشوبد و آنان را به آزادگی دعوت کند:

«ان لَم یَکُن لکُم دینٌ و کنتُم لا تَخافُونَ المَعادَ فَکوُنُوا اَحراراً فی دُنیاکُم.» (6)

گر شما را به جهان بینش و آیینی نیست   لااقل مردم آزاده به دنیا باشید

فرهنگ آزادگی در یاران امام و شهدای کربلا نیز بود. حتی مسلم بن عقیل پیشاهنگ نهضت حسینی در کوفه نیز، هنگام رویارویی با سپاه ابن زیاد رجز را می‌خواند و می‌جنگید:

َاقسَمتُ لا اُقتَلُ الاّ حُرّاً    وَ اِن رَاَیتُ المَوتَ شَیئاً نُکرا (7)

هر چند که مرگ را چیز ناخوشایندی می‌بینم. ولی سوگند خورده‌ام که جز با آزادگی کشته نشوم.

 جالب اینجا است که همین شعار و رجز را عبدالله، پسر مسلم بن عقیل، در روز عاشورا هنگام نبرد در میدان کربلا می‌خواند. (8) این نشان‌دهنده پیوند فکری و مرامی این خانواده بر اساس آزادگی است.

 دو شهید دیگر از طایفه غفار، به نام‌های عبدالله و عبدالرحمان، فرزندان عروه، در رجزی که در روز عاشورا می‌خواندند، مردم را به دفاع از «فرزندان آزادگان» می‌خواندند. و با این عنوان، از آل پیامبر یاد می‌کردند: «یا قوم ذودوا عن بنیِ الاحرار ...» (9)

 

مصداق بارز دیگری از این حرّیت و آزادگی، حُرّ بن یزید ریاحی بود. آزادگی او سبب شد که به خاطر دنیا و ریاست آن، خود را جهنمی نکند و بهشت را در سایه شهادت خریدار شود. توبه کرد و از سپاه ابن زیاد جدا شد و به حسین علیه‌السلام پیوست و صبح عاشورا در نبردی دلاورانه به شهادت رسید. وقتی حرّ نزد امام حسین علیه‌السلام آمد، یکی از اصحاب حضرت، با اشعاری مقام آزادی و حرّیت او را ستود:

 لَنِعمَ الحُرُّ حُرُّ بَنی رِیاحٍ             وَ حُرُّ عِندَ مُختَلَفِ الرِّماحِ (10)

 چون به شهادت رسید، سیدالشهدا علیه‌السلام بر بالین او حضور یافت و او را حُر و آزاده خطاب کرد و فرمود: همانگونه که مادرت نام تو را حُر گذاشته است، آزاده و سعادتمندی، در دنیا و آخرت:

 «اَنتَ حُر کَما سَمّتکَ اُمُّکَ، و اَنتَ حُر فِی الدُّنیا و اَنتَ حُر فِی الاخرة.» (11)

 اگر آزادیخواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهایی از ستم و طاغوت‌ها می‌جنگند و الگویشان قهرمانی‌های شهدای کربلا است، در سایه همین درس «آزادگی» است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است. انسان‌های آزاده‌، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر می‌گزینند و فداکارانه جان می‌بازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند.

  پی‌نوشت‌ها:

1- نهج‌البلاغه، صبحی صالحی، حکمت 456 .

2- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 68 .

3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 421 .

4- لهوف، سید بن طاووس، ص 57 .

5- کشف الغمه، اربلی، ج 2، ص 32 .

6- بحارالانوار، ج 44، ص 51 .

7- همان، ص 352 .

8- بحارالانوار، ج 44، ص 352 .

9- وقعة الطف، ص 234 .

10- ارشاد، شیخ مفید (چاپ کنگره جهانی شیخ مفید) ج 2، ص 100 .

11- بحارالانوار، ج 45، ص 14/ وقعة الطّف، ص 215.

منبع:

پیام‌های عاشورا، جواد محدثی .


کلمات کلیدی: محرم

آزادگی در کربلا

سید عارف حسین دیدگاه

آزادگی در کربلا   قسمت اول

اخلاق، یکی از سه بُعد عمده دین است و اسلام بر سه بُعد اصلی «اعتقاد»، «احکام» و «اخلاق» استوار است و تکمیل ارزش‌های اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسان‌ها از اهداف عمده بعثت انبیا است. پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله نیز فرمود: «اِنّی بُعِثتُ لِاُ تَمِّمَ مَکارمَ الاَخلاقِ
تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسان‌ها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل می‌‌دهد. اخلاق را از کجا می‌توان آموخت؟ از گفتار و رفتار معصوم. چرا که آنان اسوه‌اند و مظهر شایسته‌ترین خصلت‌های انسانی و خداپسند. و عاشورا چیست؟ جلوه‌گاه خُلق و خوی حسینی و مکارم اخلاق در برخوردهای یک حجت معصوم
.

حادثه کربلا و سخنانی که امام حسین ‌علیه‌السلام و خانواده او داشتند و روحیات و خلق و خوبی که از حماسه‌‌سازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگو‌گیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است.

مسائلی همچون صبوری، ایثار، جوانمردی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی از تعلقات، توکل، خداجویی، همدردی و بزرگواری، نمونه‌هایی از «پیام‌های اخلاقی» عاشورا است و در گوشه گوشه این واقعه جاویدان، می‌توان جلوه‌های اخلاقی را دید.

آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است، اما «آزادگی» برتر از آزادی است و نوعی حرّیت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت‌آور و حقارت‌بار است. تعلقات و پای‌بندی‌های انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و ... در مسیر آزادی روح او، مانع ایجاد می‌کند. اسارت در برابر تمنیّات نفسانی و عُلقه‌های مادی، نشانه ضعف اراده بشری استقتی کمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالی و خصال نیکوست، خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش حقارت است و خود را ارزان فروختن .

علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«اَلا حُرُّ یَدَع هذهِ اللّماظَةَ لِاهلِها؟ اِنّهُ لَیسَ لِاَنفُسِکُم ثَمَنٌ اِلا الجَنَّةُ فَلا تَبیعُوها اِلا بِها.» (1)

آیا هیچ آزاده‌ای نیست که این نیم خورده (= دنیا) را برای اهلش واگذارد؟

یقینا بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست. پس خود را جز به بهشت نفروشید!


کلمات کلیدی: محرم

عفاف و حجاب در کربلا

سید عارف حسین دیدگاه

عفاف و حجاب در کربلا

 

 

 

 

 

 

 

کرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین می‌شود. حجاب نیز یکی از احکام دینی است که برای حفظ و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگی‌های اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزش‌های دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین علیه‌السلام و زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند. برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین علیه‌السلام الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.

 حسین بن علی علیهماالسلام به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید. (1) اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود.

 در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند. (2)

 رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد علیه‌السلام نیز تا می‌توانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی! (3)

 به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین علیه‌السلام وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسیله آنان خود را بپوشانند. (4)

 به نقل سید بن طاووس، شب عاشورا امام حسین علیه‌السلام در گفت ‌و گو با خانواده‌اش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتن‌داری توصیه کرد. (5) روز عاشورا وقتی زینب کبری، بی‌طاقت شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن. (6)

 در حادثه حمله دشمن به خیمه‌ها و غارت آنچه آنجا بود، زنی از بنی بکر بن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: ای آل بکر بن وائل! آیا دختران پیامبر را غارت می‌کنند و جامه‌هایشان را می‌برند و شما می‌نگرید؟ (7)

 دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل‌بیت پیامبر تا آنجا که می‌شود، حفظ و رعایت شوم. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق می‌کنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوه‌های اهل‌بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول‌ الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.! (8)

 از اعتراض‌های شدید حضرت زینب علیهاالسلام به یزید، این بود که: ای یزید! آیا از عدالت است که کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشته‌ای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر می‌گردانی، حجاب آنها را هتک کرده، چهره‌هایشان را در معرض دید همگان قرار داده‌ای که دور و نزدیک به صورت آنان نگاه می‌کنند؟! (9)

 هدف از نقل این نمونه‌ها نشان دادن این نکته است که هم خاندان امام حسین علیه‌السلام، نسبت به حجاب و عفاف خویش مواظبت داشتند، و هم از رفتار دشمن در این که حریم حرمت عترت پیامبر را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشای مردم قرار داده بودند، به شدت انتقاد می‌کردند.

 با آن که زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبت‌زده از منزلی به منزلی و از شهری به شهری و از درباری به درباری آنان را می‌بردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ‌ شان و مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز سخنرانی‌های افشارگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی‌ماندند. حرکت اجتماعی سیاسی، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همه دوران‌ها و همه شرایط است.

 پی‌نوشت‌ها:

 1- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 406.

 2- وقعة الطف، ص 206.

 3- تاریخ طبری، ج 4، ص 350.

 4- ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 113.

 5- الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 142.

 6- الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 151.

 7- همان، ص 181.

 8- همان، ص 142.

 9- همان، ص 218.

 منبع:

 پیام‌های عاشورا، جواد محدثی . 


کلمات کلیدی: محرم

<   <<   6   7      
?بازدید امروز: (369) ، بازدید دیروز: (38) ، کل بازدیدها: (261844)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ