آیا کابل پایتخت است؟!
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)
کابل، هیچگاه شکل و قیافه یک پایتخت واقعی را برای افغانستان نداشته است. تراکم جمعیت بیش از حد و عدم وجود بازسازی، این پایتخت ویران را همچنان ویران جلوه میدهد، اما ناآرامیها در کابل بیش از موارد دیگر، چهره این شهر را منفور جلوه داده است. کابل از لحاظ امنیتی هم، هیچ شباهتی به یک پایتخت ندارد و این وضعیت، صدمات جبران ناپذیری به این شهر زده است.
امنیت کابل همانند سایر ولایات کشور با افت و خیزهای متعددی روبهرو بوده و نشان داده که امنیت در پایتخت، بسیار شکننده و مجازی است و این شهر بارها شاهد حملات متعدد و بزرگ مخالفین دولت بوده است.
در جریان سال روان، چندین حمله تکاندهنده در پایتخت صورت گرفته که موجب حیرت همگان شده است؛ حمله به هوتل سرینا، حمله به مراسم تجلیل از شانزدهمین سالگرد پیروزی مجاهدین (8 ثور)، حمله به سفارت هند و اینبار حمله به وزارت اطلاعات و فرهنگ، تکاندهندهترین حملاتی هستند که کابل را به شهری خوفناک مبدل ساخته که هر آن، وقوع حملهای در آن متصور است.
حمله انتحاری پنجشنبه گذشته در داخل وزارت اطلاعات و فرهنگ، بار دیگر مردم، دولت و جامعه جهانی را تکان داد و ضعفها را برملاساخت. این اولینباری بود که در داخل یک ارگان مهم دولتی آن هم یک وزارت، حمله انتحاری صورت میگیرد و هیچگونه توانایی برای دفع این حمله وجود نداشته باشد.
این در حالی است که هفته گذشته روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن با بررسی اوضاع شهر کابل، ناامنی در این شهر را به بغداد تشبیه کرده و نوشته بود هر خارجی به محض ورود به کابل با شنیدن خطر آدمربایی، سرقت مسلحانه و حملات تروریستی به شدت میترسد.
در گزارش این روزنامه آمده است کابل تا سه سال پیش شهری دیدنی و مهیج برای یک دیپلومات یا کارمند خارجی بود، هر خارجی در سایه امنیت شهر میتوانست با افغانها دیدار کند، به رستوران برود و از بازار خرید کند، اما اکنون این شهر چهره عوض کرده و دیگر احساس آرامش در بین خارجیها دیده نمیشود.
ناآرامیها در پایتخت در حالی تداوم یافته که نیروهای امنیتی داخلی، مدتی است که مسئولیت تأمین امنیت را از نیروهای خارجی به عهده گرفتهاند، اما حملات طالبان و سایر گروههای تروریستی در کابل، هم در زمانی که نیروهای خارجی مسئول تأمین امنیت درکابل بودند و در سطح شهر تردد داشتند، به میزانی گسترده به وقوع میپیوست و هم، اکنون که نیروهای امنیتی داخلی این مسئولیت را از خارجیها به عهده گرفتهاند!
طالبان و سایر گروههای مخالف با استفاده از خلاهایی که در سیستم امنیتی کشور به خصوص در کابل وجود دارد، به خوبی توانستهاند خود را به دروازههای پایتخت برسانند، آنجا را بیش از هر مکانی دیگر، مورد حمله قرار دهند و جوی توأم با رعب و وحشت را به وجود آورند.
اما پس از اینکه نیروهای امنیتی داخلی، مسئولیت تأمین امنیت کابل را به عهده گرفتند، این انتظار وجود داشت که این نیروها، بهتر از قبل در راستای تأمین امنیت کابل، موثر واقع شوند، اما امنیت کابل، همچنان ضعیف و پوشالی است.
درست است که پس از سپرده شدن مسئولیت تأمین امنیت در کابل به نیروهای امنیتی، حضور این نیروها در سطح شهر با افزایش محسوسی مواجه بوده، محلهای ایست و تلاشی در چهارراهیهای مهم ایجاد شده و نیروهای امنیتی به خصوص پولیس، هوشیارتر از قبل عمل نموده و شاید بتوان این تغییر را یک دستآورد خواند، اما تنها با افزایش حضور نیروهای نظامی و تبدیل کردن چهره شهر به شهری که در آن کودتای نظامی صورت گرفته، نمیتوان جلوی حملات مخالفین و تروریستان را گرفت، بلکه باید تأمین امنیت در کابل غیرمحسوس و نیروهای امنیتی، از توان کشفی بالایی برخوردار باشند.
عدم وجود هماهنگیهای لازم میان قوای مختلف امنیتی و اردوی ملی در راستای تأمین امنیت واقعی چه در کابل و چه در سطح کشور، یکی از عمدهترین مشکلاتی است که نتوانسته تلاشها برای تأمین امنیت را به نتیجه برساند. به نظر میرسد هنوز هماهنگیهای لازم میان ارگانهای امنیتی به وجود نیامده، آنها یکدیگر را به چشم یک رقیب مینگرند، نه همکار و این وضعیت، خلای بزرگی را ایجاد کرده است. به همین دلیل است که کمترین برنامه و پلان هماهنگ امنیتی میان ارگانهای مختلف وجود ندارد و هر یک از این ارگانها، به صورتی مستقل و کاملا متفاوت از دیگری عمل میکنند که در برخی مواقع، مشکلاتی را برای یکدیگر به وجود میآورند.
از سویی دیگر، ضعف مفرط نیروهای امنیتی، مشکل عمده دیگری است که سبب شده امنیت به گونه محسوس در پایتخت و سایر نقاط کشور به وجود نیاید. انجام یک حمله انتحاری آن هم در داخل یک وزارت، نشان از ضعف مفرط گارد محافظ و نیروهای امنیتی مستقر در منطقه دارد که فردی به راحتی میتواند با کشتن یا مجروح کردن یک پولیس، وارد یک وزارتخانه شود و دست به اقدام تخریبی بزند.
مسئله افزایش ظرفیتهای کمی و کیفی نیروهای امنیتی به خصوص پولیس کشور، یکی از محورهای مهم توجه جامعه جهانی و دولت بوده است، اما کارهای مثمری در این بخش صورت نگرفته و علیرغم این همه توجه، به خوبی دیده میشود که نیروهای امنیتی کشور، نیروهایی فراموش شدهاند.
متأسفانه مسئولین امنیتی تلاشهای موثری برای تأمین محسوس امنیت در کابل انجام ندادهاند و تنها کاری که کردهاند، این بوده که جادههای مرتبط به مناطقی که مورد حمله قرار گرفته را به این بهانه که این مناطق «حساس» هستند، مسدود نمودهاند تا دیگر هیچ نگرانی از تأمین امنیت آنها نداشته باشند و شاید اینبار نوبت مسدود شدن جادهای باشد که وزارت اطلاعات و فرهنگ در جوار آن قرار دارد!
در این بین، تنها نتیجهای که اقدامات انجام شده از سوی مسئولین امنیتی به دنبال داشته، افزایش مشکلات برای مردم مستضعفی بوده که همیشه سپر بلای این و آن بودهاند.
به هر حال، باید ظرفیتهای نیروهای امنیتی نه تنها برای دفع حملات در کابل، بلکه در تمام نقاط کشور بالا برود و در این بین، هم دولت و هم جامعه جهانی باید سهلانگاریها و تنبلیها را کنار بگذارند.
همچنین باید هماهنگیهای لازم میان ارگانهای امنیتی و کشفی به وجود بیاید و آنها برای ایستادگی در برابر شورشیان، یکدست شوند.
مهمتر از تمام موارد گذشته، باید همکاری مردم در تأمین امنیت کشور به خصوص در کابل جلب شود. در طول سالیان گذشته، ضرورت همکاری مردم با نیروهای امنیتی فقط «شعار» داده شده و کمتر تلاش موثری یا بهتر بگوئیم هیچگونه تلاشی برای ایجاد رابطهای تنگاتنگ میان مردم و نیروهای امنیتی وجود نداشته است.
فساد بیش از حدی که امروز در بین نیروهای پولیس وجود دارد و سبب آزار و اذیت مردم میشود، فاصله این نیروها با مردم را به حد قابل ملاحظهای کاهش داده و دیگر کمتر امیدی به نیروهای امنیتی برای حراست از جان و مال و ناموس مردم وجود دارد، به همین دلیل، کمتر همکاری میان مردم و نیروهای امنیتی دیده میشود و این نیروها برای موفق عملکردن، باید در راستای جلب نظر و توجه مردم به خود، تلاشهای بیشتری به خرج دهند.
نویسنده: عباس حسینی
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.