سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافی

بمناسبت سالروز شهادت امام سجاد (ع)

سید عارف حسین دیدگاه

بمناسبت سالروز شهادت امام سجاد (ع)
فرزند منا


"ای فرزند عزیزم! بدان این عمر توست که با گذشت ساعت‏ها از دست می‏رود، نه چیزی دیگر و نیز توجه داشته باش که تو به نعمتی نمی‏رسی مگر با جدایی از نعمتی دیگر، پس بپرهیز از آرزوی دراز، زیرا که چه بسیار آرزومندان که به آرزوی خویش نرسیدند ..."
فرازی از وصیت امام سجاد (علیه السلام) به فرزندشان


بعد از واقعه‏ی کربلا و آمدن خاندان نبوت به شام، یزید سرمست از غرور و شادمان از پیروزی، مجلس جشن بزرگی در مسجد جامع دمشق برپا کرد. در این مجلس عمومی که همه‏ی اسیران نیز حضور داشتند، یک خطیب رسمی ماموریت یافت تا از امیرالمومنین و امام حسین (علیهما السلام) بدگویی کند و شیوه‏ای که از زمان معاویه به جای مانده بود را ادامه دهد. پس از پایان صحبت خطیب، حضرت سجاد (علیه السلام) لب به سخن گشودند و فرمودند: "به من اجازه دهید که بر بالای این چوب‏ها بروم و کلماتی بگویم که رضای خدا در آن است و شنوندگان آن نیز اجر و ثواب خواهند برد." یزید که از نتیجه‏ی سخنرانی امام بیم‏ناک بود، در ابتدا مخالفت کرد ولی در نهایت به واسطه‌ی اینکه افکار عمومی مردم تحریک شده بود، مجبور شد که با سخنرانی امام موافقت کند. هنگامی که امام بر فراز منبر قرار گرفتند، سخن خود را با حمد و ثنای الهی آغاز کردند و در ادامه برای انبوه حاضرانی که از فرط سال‏ها تلاش‏ تبلیغی و گمراه‌کننده‏ی حکومت معاویه و فرزندش یزید، سفارشات مؤکد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به اهل بیت را از یاد برده بودند و جایگاه، مقام و مسئولیت خاندان نبوت در ساختمان دین را نمی‏دانستند، به معرفی خود پرداختند و فرمودند:
"هر کس مرا می‏شناسد که می‏شناسد و هر کس که نمی‏شناسد، بداند که من فرزند مکه و منا(1) هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم ..."
این جمله اشاره به این معنا دارد که اگرچه ما امسال به منا نرفتیم و در آنجا وقوف و بیتوته نکردیم(2) و گوسفند نکشتیم، ولی منا از ما است، چون منا مثل مکه، مدینه و حتی همانند خود کعبه زمین و خانه‏ای مرده بود که سال‏ها پیش روح از آن رخت بربسته بود و این ما بودیم که با کربلا رفتن خود آن سرزمین مرده را زنده کردیم و هر کس که زمین مرده‏ای را زنده کند، آن زمین از آن اوست.(3) کسی با قربانی کردن گوسفند و شتر مالک منا نمی‏گردد، چون منا با این چیزها زنده نخواهد شد. منا با قربانی کردن پدر، برادر، عمو و اصحاب و تقدیم اسیر و جانباز در راه خدا زنده می‏شود. از این جهت است که ما صاحب منا و وارث آن هستیم؛ چنانکه وارث صفا، مروه، زمزم و کعبه نیز هستیم. چون قیام ما بود که کعبه را زنده کرد، به حج بها داد و آبروی حج را حفظ کرد وگرنه گوسفند کُشتن، به دور خانه‏ی خدا طواف کردن و سعی بین صفا و مروه، کار بسیار سهلی است که هر کسی از عهده‌ی آن بر می‌آید.
آنگاه فرمود: "من فرزند کسی هستم که او را بر آسمان بردند ...، من فرزند رسول الله و فرزند علی مرتضی هستم." و سپس فرمود: "من فرزند فاطمه زهرا و فرزند سرور زنان عالم هستم."
با این سخنرانی، جنگی که به دنبال بیعت ‏خواهی یزید از امام حسین (علیه السلام)، از مدینه آغاز شده بود با پیروزی امام حسین (علیه السلام) در دمشق به پایان رسید. در پی سخنان حضرت امام سجاد (علیه السلام) اوضاع سیاسی شام را دگرگون شد و مردمی که برای پیروزی یزید و حکومت اموی جشن گرفته بودند، از خواب غفلت بیدار شدند و مجلس جشن و شادی‏شان به مجلس گریه، ضجه و عزا تبدیل گشت.

برگرفته از کتاب حماسه و عرفان، اثر آیه الله جوادی آملی
 (به همراه توضیحات بیشتر)

 

25 محرم ‏الحرام، سالروز شهادتسید ساجدان و زینت عابدان،
امام علی بن حسین (علیه السلام)
تسلیت باد


کلمات کلیدی: محرم

اجساد شهدای کربلا در چه روزی و توسط چه کسانی شناسایی و دفن شدند؟

سید عارف حسین دیدگاه

اجساد شهدای کربلا در چه روزی و توسط چه کسانی شناسایی و دفن شدند؟

 


پاسخ:

شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم توسط گروهی از مردان قبیله بنی اسد[1] که درنزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شده است.
وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین (ع) و اصحاب یاران باوفایش به صورت بسیار جگر خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن کند، تا این که زنان قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدن ها پاره پاره بود بدنها را نمی شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند در این هنگام امام سجاد (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2]

------------ --------- --------- --------- ---
[1] در«دایرة المعارف تشیع‏»آمده است:
«بنی اسد،نام تیره‏ای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه...این قبیله‏توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعه‏کربلا در سال 61 ق.داشتند.جمعی از اصحاب،علما،شعرا و زعمای امامیه از این قبیله‏برخاسته‏اند.برخی از همسران پیامبر اکرم‏«ص‏»نیز از همین قبیله بوده‏اند.این قبیله درسال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته،در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت‏کردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب می‏گردند.هنگام بنای کوفه،این قبیله محله‏خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند.در سال 36 هجری در جنگ‏جمل،با علی‏«ع‏»بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند.در قیام عاشورا در سال 61به سه دسته تقسیم شدند:موافق با حضرت و مخالف و بی‏طرف.حبیب بن مظاهر،انس‏بن حرث،مسلم بن عوسجه،قیس بن مسهر،موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی ازسران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی،قاتل طفل شیر خوار،از سران مخالف بود.
گروهی از دسته سوم(بی‏طرفها)پس از شهادت حسین،زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده‏و اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته،مردان را جهت دفن‏اجساد، خبر کردند.ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند.پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن‏اجساد امام و یارانش پرداختند.این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به‏نظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد می‏نگرند». نک: دایرة المعارف تشیع،ج 3،ص 340؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.
[2] نک: عبداالرزاق الموسوی المقرم ، مقتل الحسین، ص 414؛ محمد باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 4، صص 59 ـ 60 ـ 61 ؛ مروج الذهب،ج 3،ص 63؛ فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.


کلمات کلیدی: محرم

عاشورا در مزارشریف

سید عارف حسین دیدگاه

فیلم روز عاشورا در روضه حضرت علی علیه السلام
ش
هر مزارشریف (افغانستان) سال 1386
فیلم شماره 1:      http://www.youtube.com/watch?v=I0OkEZ9ODN8
فیلم شماره 2:      http://www.youtube.com/watch?v=rx2_OgLCGRQ
فیلم شماره 3:       http://www.youtube.com/watch?v=Cg3PLhDIVJc

 

 


کلمات کلیدی: محرم، فیلم

نگاهی به زمینه های روانی، فرهنگی و اجتماعی واقعه عاشورا

سید عارف حسین دیدگاه

نگاهی به زمینه های روانی، فرهنگی
و اجتماعی واقعه عاشورا

نویسنده: عبدالاحد بهارلونژاد

 

سال 61 هجری درصحرایی بنام کربلا گروهی از لشکریان با تیغ های برکشیده در برابر نواده پیامبر و قلیلی از یاران و خاندان او صف کشیده اند . آب بر او وخاندانش بسته اندواو را از هر سو محاصره کرده اند . آنان نماز را به امامت او می خوانند،ولی کشتن او را اسباب قرب به خداوند می دانند . خود را پیروان آئین جد او بر می شمارند واو را سزاوار غارت ؛ چگونه است که به فاصله ی پنجاه سال امت پیامبر، کمر به قتل وغارت خاندان نبوت بسته اند ؛ ونه تنها از این عمل خود احساس گناه نمی کنند بلکه امیدوارثواب وپاداش اخروی نیز هستند ؟
از کدامین کجراهه کار امت محمد (ص) به اینجا رسیده است ؟
هفتاد و چند سال پیش آفتاب نبوت به سرزمینی تابیدن آغازید که تنها معیار فضل وشرافت درآن شعر و شمشیر بود . واز مدنیت چیزی بجز قبایل بدوی که بواسته هم خونی شکل می گرفته، نشانه دیگری نمیتوان یافت.(1)ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: محرم

زکریای نبی(ع) و مصیبت حسین(ع)

سید عارف حسین دیدگاه

زکریای نبی و مصیبت حسین (ع)
شیخ طبرسی(ره) در «احتجاج» ـ ضمن یک حدیث طولانی ـ در داستان شرفیابی سعد بن عبدا... اشعری (ره) به حضور امام مهدی(عج) و پرسش‌هایی از وی گوید:
عرض کردم: به من از تأویل «کهیعص» بگویید.
فرمود:این حروف از رموز غیبت است که خداوند بنده خود زکریا را بدان مطلع کرد و برای محمد(ص) قصه گفت. زکریا از پروردگارش خواست که نام پنج تن را به او بیاموزد، لذا جبرئیل آمد و آن‌ها را به او آموخت. زکریا هر وقت نام محمد و علی و فاطمه و حسن را می‌برد، دلش باز می‌شد و اندوهش برطرف می‌گشت. ولی چون نام حسین را می‌برد، گریه گلویش را می‌گرفت و گیج می‌شد.
یک روز عرض کرد: معبود من، مرا چه شده که چون نام چهارتن را می‌برم، تسلی می‌یابم. چون نام حسین را می‌برم اشکم می‌ریزد وناله‌ام سر می‌کشد. خدای تبارک و تعالی سرگذشت او را برایش در کلمه «کهیعص» بازگو نمود. چون زکریا این را شنید، سه روز از مسجد خود بیرون نرفت و کسی را هم نپذیرفت و به گریه و ناله رو آورد و برای او نوحه می‌خواند...
پس از آن (زکریا) همیشه می‌گفت: معبودا، به من پسری بده که در پیری نور چشمم باشد و چون به من عطایش کردی محبوب من نسازش و پس از آن مرا داغدار او کن، چنان‌چه دوستت محمد را داغدار فرزندش می‌کنی. و خدا یحیی را به او داد و داغش را به دلش نهاد. مدت حمل یحیی شش ماه بود و سر از بدنش جدا کردند. حسین هم چنین است.
ماهنامه موعود شماره 72
برگرفته از ترجمه نفیس المهموم
حاج شیخ عباس قمی ـ صفحه 64 و 65

 


کلمات کلیدی: محرم

<      1   2   3   4      >
?بازدید امروز: (15) ، بازدید دیروز: (74) ، کل بازدیدها: (258306)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ