سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافی

چرا خدا دعاهایم را مستجاب نمی کند؟

سید عارف حسین دیدگاه

چرا خدا دعاهایم را مستجاب نمی کند؟


وچندین سال است خدا را صدا می زنم پس کجاست؟؟؟ماه رمضان ماه استجابت دعا است پس چرا نیست؟ خدا گفته: صدایم کنید تا جوابتان دهم چقدر و چند سال؟
پاسخ:در روز جمعه­ای حضرت علی (ع) خطبه بلیغی بیان فرمود. در پایان این خطبه فرمود: ای مردم هفت مصیبت بزرگ وجود دارد که از آنها باید به خدا پناه برد. از دانشمند گمراه، از عابد خسته، از مؤمن گمراه، از ثروتمند ورشکسته، از عزیز خوار شده و از فقیری که مریض گشته است، باید به خداوند پناه برد. در این هنگام مردی برخاست و گفت: راست می­گویی. ای امیرالمؤمنین تو قبله ما هستی هنگامی که به بی­راهه می­رویم و تو نور هستی آن زمان ­که در تاریکی قرار می­گیریم. ولی از تو درباره این سخن خدا می­پرسم که فرمود: «مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم» چه شده است که ما خدا را می­خوانیم، ولی جواب داده نمی­شود؟! حضرت فرمود: همانا قلب­های شما با هشت خصلت خیانت کرد.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: اسلام و ادیان

چرا وقتی که نام «قائم» برده می شود، شیعیان تمام قد روی پای می ای

سید عارف حسین دیدگاه

چرا وقتی که نام «قائم» برده می شود، شیعیان تمام قد روی پای می ایستند؟
یکی از اعمالی که در بین شیعیان مرسوم و معمول بوده است، این است که چون نام«قائم»(عج) در جایی برده می شود، اهل مجلس بلند می شوند. اگر چه دلیلی مسلم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لفظ در دست نیست، اما در این حد می توان گفت که این امر در بین مردم، به عنوان یک عمل مستحب، ریشه ای مذهبی دارد و در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است.
چنانکه نقل شده: حضور امام رضا(ع) در خراسان کلم?«قائم» ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود:«اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه»
خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.»(1)
و از روایتی چنین استفاده می شود که این رفتار در عصر امام صادق(ع) نیز معمول بوده است. از حضرت صادق(ع) سوال شد: علت قیام در موقع ذکر «قائم» چیست؟
حضرت فرمود: صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی، و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هر کس وی را به لقب«قائم»- که مشهور است به دولت کریم? او، و اظهار تأثری است از غربت او - یاد کند، آن حضرت هم نظر لطفی به او خواهد نمود؛ و چون در این حال، مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و از خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید.»(2)
البته می توان گفت در بعضی شرایط واجب می باشد مثل اینکه این لقب یا القاب دیگر حضرت در مجلس یاد شود، آنگاه هم? اهل مجلس به احترام آن به پا خیزند. در این حال اگر کسی از اهل مجلس بدون عذر از جای خود برنخیزد، این برنخاستنش توهین و هتک حرمت آن حضرت خواهد بود، و بدیهی است این عمل حرام می باشد.
آیت ا.. سید محمود طالقانی می گوید: « این دستور قیام، شاید فقط برای احترام نباشد، و إلا باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد، بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است... این همه فشار و مصیبت، از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگهای صلیبی و حمل? مغول و اختناق و تعدیلهای دولتهای استعماری، بر سر هر ملتی وارد می آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود؛ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح «قائم» موسس دولت حقه اسلام برده می شود، به پا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مرد.»(3)

--------------------------------
پی نوشت: 1- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج51، ص30 ** 2- الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج1، ص271 ** 3- خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص264

کلمات کلیدی: اسلام و ادیان

حجاب در ادیان

سید عارف حسین دیدگاه

حجاب در آیین زرتشت
نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند، آریایی ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس ها» تقسیم می شدند. با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشکیل شد. پس از مدّتی پارس ها توانستند دولت ماد را از بین ببرند و سلسله های هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان را بنیانگذاری کنند. پژوهش ها نشان می دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس ها بوده اند.4 این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها نیز معمول بوده است.5 بنابر این، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند. برابر متون تاریخی، در همه آن زمان ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می کردند و همپای مردان به کار می پرداختند، ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط های فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوَران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.6
در زمان ساسانیان ـ که پس از نبوت زرتشت است ـ افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان نیامده است.7
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشم گیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.8
از آن جا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودی نمی دیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشه های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
به پند و اندرزهای «اشوزرتشت» بنگرید تا تلاش وی برای تعالی و آموزش مبانی حجاب و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطنی، روشن تر شود؛ او می فرماید:
ای نوعروسان و دامادان!... با غیرت، در پی زندگانیِ پاک منشی بر آیید... .ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گردِ دروغ و خوشی های زودگذری که تباه کننده زندگی است، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده ای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها، زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی می رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد و کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس نخواهد بود.
فریب خوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است.9
گفتنی است که در دین زرتشت، لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده است؛ بلکه لباس رایج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش ـ یعنی چادر یا شنلی بر روی آن ـ بوده است، مورد تقریر و تنفیذ قرار گرفته است. هر چند که استفاده از سِدرِه و کُشتی ـ لباس مذهبی ویژه زرتشتیان ـ توصیه شده است.10 البته بر هر مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشاند. بنا به گفته موءبد «رستم شهرزادی» پوشش زنان باید به گونه ای باشد که هیچ یک از موهای سرِ زن از سرپوش بیرون نباشد. در خرده اوستا، به طور صریح چنین آمده است: «نامی زت واجیم، همگی سر واپوشیم و همگی نماز و کریم بدادار هورمزد؛11 یعنی همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می کنیم».
بر اساس آموزه های دینی، یک زرتشتی موءمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دوری جوید و حتی از به کارگیری چنین مردانی خودداری کند. در اندرز «آذربادماراسپند» موءبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن12».
پوشش موی سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است. به این نمونه بنگرید: پس از فتح ایران، هنگامی که سه تن از دختران کسری، شاهنشاه ساسانی را برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گیرند تا خریداران پس از نگاه، پول بیشتری مبذول دارند. دوشیزگان ایرانی خودداری کردند و به سینه مأمور اجرای حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسیار خشمناک شد؛ ولی امام علی(ع) او را به مدارا و تکریم آنان توصیه فرمود.13
حجاب در آیین یهود
همه موءرخان، از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفته اند14. ویل دورانت می گوید: گفت وگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود.... .دختران را به مدرسه نمی فرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی می شمردند. با این همه، تدریس خصوصی برای اِناث مجاز بود.15 نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می ساخت.16 زندگی جنسی آنان، علیرغمِ تعدد زوجات، به طرز شایان توجّه ، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پُرزا و امین بودند و از آن جا که زود وصلت می کردند، فحشا به حدّاقل تخفیف پیدا می کرد.17
بدون تردید مبنای حجاب در شریعت یهود، آیات تورات بود که بر حجاب تأکید می نمود. کاربرد واژه «چادُر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان می دهد. تورات تشبه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، می گوید:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هر که این را کند، مکروه «یَهْوَه» خدای تو ست.18 بی حجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است؛
خداوند می گوید: از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه می روند و به ناز می خرامند و به پای های خویش خلخال ها را به صدا می آورند* بنابراین خداوند فَرْق سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و خداوند عورت ایشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها را * و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان ها و تعویذها را * و انگشترها و حلقه های بینی را * و زخوت نفیسه و رداها و شال ها و کیسه ها را * و آینه ها و کتان نازک و عمامه ها و برقع ها را * و واقع می شود که به عوض عطریّات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موی های بافته، کَلی و به عوض سینه بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود * مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه های وی، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست.19
افزون بر موارد فوق، در کتاب مقدس، وجوب پوشاندن موی سر20 لزوم پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه21، نهی از لمس و تماس22 و واژه چادر23، نقاب24 و برقع25 آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس یهودا می خوانیم: پس رخت بیوکی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست.26
در «تلمود» اصلی ترین کتاب فقهی که به گفته ویل دورانت، اساس تعلیم و تربیت یهود27 است، نیز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش برای سایر مردها28، پرهیز از نگاه زن به مردان بیگانه، 29 اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم30 و لزوم پرهیز از هر امر تحریک آمیز،31 تأکید شده است.
برابر حکم سخت گیرانه تلمود، اگر رفتار زن فضیحت آمیز باشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا(مهریه) طلاق دهد و زنانی که در موارد زیر به رفتار و کردار آنها اشاره می شود، ازدواجشان باطل است و مبلغ کتوبا (مهریه) به ایشان تعلّق نمی گیرد؛ زنی که از اجرای قوانین دینی یهود سرپیچی می کند و فی المثل بدون پوشاندن سرِ خود، به میان مردان می رود، در کوچه و بازار پشم می ریسد و با هر مردی از روی سبک سری به گفت وگو می پردازد. زنی که در حضور شوهر خود، به والدین او دشنام می دهد و زن بلند صدا که در خانه با شوهر خود به صدای بلند درباره امور زناشویی صحبت می کند و همسایگانِ او می شنوند که چه می گوید.32
برخورد حضرت موسی(ع) با دختران شعیب که به آنان فرمود تا پشت سر او حرکت کرده، از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند، و نیز سیره عملی یهودیان مبنی بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفکیک و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در کنیسه، ناشایسته شمردن اشعاری که در تمجید زیبایی زنان سروده شده است و ایراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، بیانگر کیفیت شدید و سخت گیرانه حجاب نزد یهودیان است.

حجاب در آیین مسیحیت
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت گیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می شد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود؛33 اما از دیدگاه مسیحیت قرون اوّلیه، تجرّد، مقدس شمرده می شد.34 بنابر این مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. برابر متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان ـ حتّی برای خاتون های اشراف ـ ضروری بود و در اعیاد نیز کسی آن را کنار نمی گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه های زربفت آن را تزیین می نمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس و یا گردش هایی دور از چشم نامحرمان، شرکت می جستند.
انجیل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجیل می خوانیم: همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند و نه غیبت گو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو* تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند* و خرداندیش و عفیفه و خانه نشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود*35
در «کتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگی به حیا و کنار نهادن آرایش ظاهری چنین آمده است: همچنین زنان، خویشتن را بیارایند به لباسِ مزّین به حیا و پرهیز؛ نه به زلف ها و طلا و مروارید و رختِ گران بها* ...زن با سکوت به کمال اطاعت تعلیم گیرد* و زن را اجازت نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلّط شود؛ بلکه در سکوت بماند*36

همچنین ای زنان، ...* و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس * بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست * زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند.37
افزون بر موارد پیشین، «عهد جدید» نیز لزوم پوشاندن موی سر، به ویژه در مراسم عبادی،38 لزوم سکوت به ویژه در کلیسا،39 با وقار و امین بودن زن 40و نهی از نگاه ناپاک به بیگانگان را خاطرنشان ساخته، می گوید: کسی که به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا کرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز؛ زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آن که تمام بدنت در جهنم افکنده شود*41
دستورات دینی پاپ ها و کاردینال های مسیحی که بر اساس آن پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ نمودن گوش ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری رانشان می دهد.42
در مورد سیره عملی زنان مسیحی، دائرة المعارف لاروس می گوید: دین مسیحی، برای زن، خِمار را باقی نهاد؛ وقتی وارد اروپا شد، آن را نیکو شمرد. زن ها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطی، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستین خمار، شانه زن را پوشیده، تقریباً به زمین می رسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود.43
ویل دورانت نیز در مورد سیره عملی زنان مسیحی چنین می نویسد: ساق پای زنان چیزی نبود که در ملأ عام و یا رایگان به چشم خورد.... البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّی برای روحانیون بود که کاردینال ها، درازی جامه های خواتین را معیّن می کردند. هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زن ها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند... .44
تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب کامل زنان را نشان می دهد.45

حجاب در آیین اسلام
بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم می فرماید: «و به بانوان باایمان بگو چشم های خود را فروپوشند و عورت های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت های خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری های خودرا بر سینه خود افکنند و زینت های خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بی اطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت های پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای موءمنان؛ باشد که رستگار شوید».46 افزون بر آن، در آیات دیگر، پوشیدگی کامل اندام،47 نیک و شایسته، با وقار و بدور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایش های جاهلیت نخستین،48 توصیه شده است.
در روایات نیز پوشیدن جامه بدن نما و نازک نزد نامحرم49، آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه50، اختلاط فساد برانگیز زن و مرد51، دست دادن و مصافحه با نامحرم52و تشبه به جنس مخالف 53 منع شده است و مردان با غیرت،54 به هدایت و کنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم55 و دوری از چشم چرانی توصیه شده اند.
پس معلوم شد که تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضرّ یا سخت گیری بی مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است. حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسایل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد تا در جامعه، غریزه آتشین جنسی تحریک نگردد؛ بلکه در محیط خانواده، این غریزه به صورت صحیح ارضا گردد.
________________________________________
1- روم، آیه 30.
2- اعراف، آیه 27.
3- شهید مطهری، جهان بینی توحیدی، ص 75.
4- جلیل ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان، ص 17 ـ 26 و ص51، 54، 56..
5- جلیل ضیاءپور، پوشاک زنان ایران، ص 64 ـ 194.
6- فرهت قائم مقامی، آزادی یا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آیه 1.
7- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص552.
8- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج2، ص78 و برتراند راسل، زناشوئی و اخلاق، ص135.
9- یسنا، ص53، پندهای 5 ـ 8؛ به نقل از: آموزشهای زرتشت پیامبر ایران؛ رستم شهرزادی، آموزش گات ها، انجمن زرتشتیان، آبان 67.
10- «سدره» از نه پاره پارچه سفید و نازک دوخته شده و در زیر پیراهن، چسبیده به بدن پوشیده شود. سدره که در اوستا (ستره) نامیده شده، به معنای آن نیز هست. علمای اسلام نیز برای بیان حکم حجاب از واژه ستر استفاده کرده اند. «کُشتی»، کمربند باریکی است که از پشم گوسفند بافته شده و باید پیوسته آن را بر روی سدره به کمر بندند؛ موءبد موبدان، رستم شهرزادی، دین و دانش، انجمن زرتشتیان تهران، سال 1357.
11- خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان.
12- سالنمای 1372، چاپ انجمن زرتشتیان تهران، ص10.
13- وشنوه ای، حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السیرة الحلبیه، ج2، ص49.
14- عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأه المعاصره، چاپ سوم، ص40.
15- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج12، ص66 .
16- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج12، ص62 .
17- همان، ص63.
18- تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5.
19- تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 16 ـ 26.
20- تورات، سفر اعداد، باب 5، فقره 18.
21- تورات، کتاب روت، باب دوم، فقره 8 ـ 10.
22- تورات، کتاب امثال سلیمان نبی، باب ششم، فقره 1 ـ 10 و 20 ـ 26.
23- همان مدرک، باب سوم، فقره 15.
24- تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب 47، فقره 1 و 2.
25- تورات، کتاب غزل های سلیمان، باب 4، فقره 1.
26- تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15.
27- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج12، ص34.
28- همان، ص31.
29- همان، ج1، ص492.
30- همان، ص30.
31- همان، ج12، ص28.
32- راب اماکهن، گنجینه ای از تلمود، ص186، میشناکتوبوت 6 :7.
33- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 439.
34- شایان ذکر است که اکنون مسیحیت، ازدواج را برای تمام مسیحیان مقدس می شمرد و تنها آن را برای پاپ و اسقف های کلیسا ممنوع می داند.
35- انجیل، رساله پولس بتیطس، باب دوم، فقره 1 ـ 6 .
36- انجیل، رساله پولیس به تیموناوءس، باب دوم، فقره 9 ـ 15.
37- انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 ـ 6 .
38- انجیل، رساله اول پولس رسول به قرنتیان، باب یازدهم، فقره 1 ـ 17.
39- همان، باب چهاردهم، فقره 34 ـ 36.
40- انجیل، رساله پولس رسول به تیموناوءس، باب سوم، فقره 11.
41- انجیل متی، باب اول، فقره 28 ـ 30.و باب هجدهم، فقره 8 ـ 10.
42- دکتر حکیم الاهی، زن و آزادی، ص 53.
43- مهذب، زن و آزادی، ص 65.
44- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 13، ص 498 ـ 500، با اندکی تصرف و تلخیص.
45- براون و اشنایدر، پوشاک اقوام مختلف، ص 116.
46- سوره نور (24)، آیه 31.
47- احزاب، 59.
48- احزاب، آیه 32.
49- سنن ابی داوود، ج2، ص383.
50- مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص243.
51- ناسخ التواریخ، ج2.
52- همان، ص163.
53- مجلسی، همان، ج103، ص258.
54- نهج الفصاحه، ص143.
55- شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج14، ص138و141.


کلمات کلیدی: ادبی، فرهنگی، اسلام و ادیان

پیامبر (ع) و جوانان

سید عارف حسین دیدگاه

پیامبر و جوانان
 یکی از رازهای بزرگ موفقیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پیش‌برد اسلام، این بود که ‏در تمام اقشار و طبقات مردم به ویژه در قلب جوانان جای گرفته بود چرا که این شیوه را از ‏خدایش آموخته و سخت به این قشر علاقه مند بود و آن‌ها را دوست می‌داشت و به طور ‏جداگانه نیز حالشان را جویا می‌شد.

گاهی به عیادت بیماران جوان می‌رفت و گاهی در جمعشان می‌نشست و با آنان سخن ‏می‌گفت و نصیحت شان می‌کرد همین برخوردهای زیبا و منحصر به فرد پیامبر بود که ‏باعث شد جوانان به رسول خدا عشق ورزیده، جان خود را فدای حضرتش نمایند.

در بسیاری از جنگ‌ها همین جوانان بودند که فرماندهی یا پرچمداری لشگر اسلام را به ‏عهده می‌گرفتند و یا طرف مشورت پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار می‌گرفتند گاهی نیز ‏همین جوانان نماینده ویژه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند تا به مردم قرآن و معارف ‏اسلامی بیاموزند و همین جوانان بودند که از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان ‏استاندار و فرماندار و قضات در برخی از شهرها تعیین می‌شدند اینک از باب نمونه به چند ‏ملاقات و نشست پیامبر با جوانان اشاره می‌کنیم:‏

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: اسلام و ادیان

?بازدید امروز: (313) ، بازدید دیروز: (38) ، کل بازدیدها: (261788)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ