آیا تا حالا شنیده اید استادی شاگردش را بخورد؟؟؟؟؟؟
خلاصه اگر به انها اعتراض کنی مثل این می ماند که با پتک به سرشان زده باشی، یکی از استادان که استادی جوان است و کم سن تر هست هر وقت ازش اشکال بگیری قهر میکنه و میره، یکی دیگر هم میگه سطح درس ما خیلی بالاست اگه راضی نیستید برید دانشگاههای خصوصی درس بخوانید یا به آموزشگاههای انگلیسی بروید و آنجا یاد بگیرید شما حق اعتراض به ما ندارید هر چی که سیستم هست شما همانطور باید پیش بروید.
القصه خلاصه: روزهای چهارشنبه ساعت سوم درسی داریم به نام (نقش زن در سیاست، اصلا به ما چه که نقش زن در سیاست را بخوانیم) اقا این استادش بسیار آدم خلی هست و خیلی بی مغز، فکر میکنه خیلی چیز می فهمه، همیشه دیر سر صنف می آید، و خیلی وقت ما را میگیره، هفته پیش چهارشنبه نیم ساعت دیر تر از وقتش آمد سر صنف و از دو سه نفر خواست که کنفرانس بدهند جلوی صنف. وقتی کنفرانس آنها خلاص شد استاد پرسید ساعت چند است؟ (حدود 10 دقیقه از زنگ تفریح گذشته بود) یکی از بچه ها از میان دیگران صدا زد؛ استاد پنج دقیقه از وقتت تیر است (گذشته است).
آقا چشمتان روز بد نبیند؛ یک دفعه دیدیم که رنگ استاد سفید و سیاه و سرخ و سبز و زرد و .... شد و یک دفعه دستانش به هوا بلند شد و به چرخیدن شروع کرد و داد زد:
کدام بی پدری بود؟؟؟؟؟ کدام آدم بی شرم بود ؟؟؟؟؟ کی حق دارد به استاد این گپ را بزنه؟؟؟؟؟؟ کدام پدر لعنت بود؟/؟؟؟ من بفهمم کی بود، پاره پاره اش میکنم ، میخورمش ، تیکه تیکه اش میکنم ؟؟؟؟ میـــــــــــــــــــــــــــــــخـــــورمـــــــــــــــــــش؟؟؟ کله اش ره کنده میکنم..... میخورمت هر کی که هستی از فاکولته (دانشکده) بیرونت میکنم. .... ... خوب این هم استاد آدمخوار ............. ببینید ما در افغانستان چه حال و روزی داریم استاد دانشگاه که این رقمی باشه وای به حال .....
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.