شبهه:
نذر کردن برای قبور، مانند عمل مشرکین در مقابل بت بوده و شرک است!
پاسخ:
در منطق قرآن بزرگترین گناه و زشتترین عمل شرک است. «أن الشرک لظلمٌ عظیم»؛[1] آیا میتوان هر عملی را که مورد پسند ما نباشد شرک به حساب آورد؟ آیا اگر کسی برای قبور نذری نماید عمل مشرکانه انجام داده است. برای پاسخ دقیق و منطقی ابتدا باید نذر را تعریف کرد وانگهی نسبت فوق را مورد ارزیابی قرار داد.
الجزیری در تعریف نذر میگوید: «نذر آن است که مکلف چیزی را که شارع بر او واجب نکرده است برخود واجب گرداند».[2]
امام خمینی(ره) در تعریف نذر فرموده است:«نذر عبارت از التزام به عملی است که برای تقرب به خداوند و به صورت مخصوص انجام میشود.»[3]
پس نذر عملی است که باید مقصد اصلی و نهائی آن خداوند باشد اگر کسی نذر کند و برای خداوند قصد نکند نذر او باطل است.[4]
آیا نذر برای قبور و مجاورین و زائرین قبور، نذر مشروع است یا باطل؟ برای یافتن پاسخ صحیح باید میان غایت و مقصد اصلی نذور و جهت منفعت و انتفاع آن تمایز قائل شویم. در این که نذر باید برای خداوند و کسب رضایت و قربت او باشد، تردیدی نیست. آیا میتوان به جهت انتفاع نذر اشاره کرد که مثلاً ثواب ختم قرآن هدیه برای صاحبان قبور باشد و پرواضح است که اصلاً اخلالی در نذر وارد نمیکند. زیرا با منطق قرآن و سنت نبوی سازگاری دارد: قرآن میفرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَه قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»؛[5] روشن است که صدقه یک عمل عبادی است بدون نیت اخلاص به خداوند باطل است. اما خداوند میفرماید که صدقات مخصوص فقرا و مساکین است یعنی منفعت و مورد مصرف آن نیازمندان و درماندگاناند. در جای دیگر قرآن میگوید: «فقولی أنی نذرت للرحمن صوما فلن اکلّم الیوم أنسیّا»؛[6] صدقه مانند نذر باید به نیت اخلاص و تقرب به خداوند انجام شود. اما اگر مورد مصرف و جهت انتفاع آن برای غیر خداوند باشد خللی بر آن وارد نمیکند.
مطابق حدیثی از سعد بن عباده نقل شده است که روزی او از رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسش میکند که مادرش مرده است کدام صدقه فضیلت بیشتری دارد تا برای مادرش انجام بدهد؟ قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: الماء قال: فحفرَ بئراً و قال هذا لأم سعد.»[7] پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: آب، پس سعد بن عباده چاهی را حفر کرد و گفت این برای مادر سعد است. روشن است که در صدقه غایت و مقصد اصلی خداوند است، اما ثواب ناشی از صدقه را برای مادرش اختصاص داده است. و اگر این کار، شرک باشد، چطور، مطابق سفارش پیامبر اسلام است و صحابی گران قدری مانند سعد بن عباده، آن را انجام داده است؟
صدقه و نذر هر دو عمل عبادی است؛ یعنی قصد قربت و تقرب به خداوند، از شرایط اصلی آنها است. بنابراین اگر در قرآن، صدقه را برای فقرا و ... اختصاص داده است، برای تعیینی جهت انتفاع صدقه است. و الا غایت و مقصد صدقه فقط خداوند متعال است. اگر در حدیث منقول از سعد بن عباده، حفر چاه به عنوان صدقه برای مادرش اختصاص داده شده است، صرفاً جهت اهدای ثواب صدقه برای مادرش است. در نذر نیز همین وضعیت موجود است. یعنی میان «لامی» که برای «غایت» است با لامی که برای «انتفاع» است، باید فرق گذاشت. نذر، برای قبور، در واقع بیانگر جهت انتفاع است. ولی غایت و مقصد اصلی خداوند متعال است. وقتی قصد یک مسلمان از نذر در کنار قبور، این باشد که ثوابی برای آنها عائد و واصل شود، نه تنها عمل مشرکانه نیست، بلکه عمل موحّدانه است. به همین جهت «العزامی» در رد شبهه ابن تیمیه، گفته است: اگر کسی از واقعیت کار نذرکنندگان در کنار قبور، جویا شوند، مییابند که آنان از ذبح و نذرشان در کنار قبور انبیاء و اولیاء، جز پرداخت صدقه از طرف اموات و اهدای ثواب برای آنان، مقصد و هدفی دیگر ندارند. و روشن است که اهل سنت، اجماع و اتفاق نظر دارند که صدقه دادن زندگان، برای مردگان قائده و نفعی دارد.»[8]
بر اساس روایاتی از طریق اهل سنت، هر نذری که برای اصنام و اوثان نباشد، نذر مشروع و لازم الوفا است:,
الف: زنی به حضور پیامبر اسلام رسید و پرسید که من نذر کردم که در مکان کذائی گوسفندی را ذبح کنم. (آن مکان جایگاهی بود که در دوران جاهلیت برای قربانی اختصاص داده شده بود). پیامبر اسلام فرمود: آیا آن جا مکان قربانی برای «صنم» بود؟!
زن گفت: نه، پیامبر فرمود: آیا برای «وثن» بود؟! زن گفت: نه. پیامبر اسلام فرمود: پس به نذرت وفا کن![9]
ب: «میمونه دخترم کردم» میگوید: پدرم از پیامبر اسلام پرسید: من نذر کردم اگر خداوند به من فرزند پسر عطا کند، پنجاه تا گوسفند بر سر قلّه «بوّانه» ذبح کنم. (نذر من چطور است؟) پیامبر اسلام فرمود: آیا در «بوانه» آثاری از بتان موجود است؟ پدرم گفت: نه. پیامبر فرمود: به آنچه که بر خداوند نذر کردهای وفا کن!...».[10]
روشن است که مطابق این دو حدیث جایگاه نذر دخالت در صحت و سقم نذر ندارد، هر مکانی که خالی از «صنم» و «وثن» باشد نذر در آن صحیح است. پس نذر در کنار قبور در صورتی که واجد سایر شرایط باشد اشکالی ندارد. حتی مطابق روایت عمرو بن شعیب اگر جایگاهی باشد که در جاهلیت محل اقدام و کار جاهلیت برای نذر و قربانی بوده است، نیز اشکال ندارد که انسان برای خداوند نذری را انجام بدهد، بنابراین نذر در کنار قبور مؤمنین هیچ محذوری ندارد. و بر اساس هنجارهای حاکم در میان مسلمین، عمل آنان باید حمل بر صحت شود. زیرا تمایز جوهره اصلی عمل مشرکانه و مؤمنانه، در قصد و نیت نهفته است. چه اینکه «انما الأعمال بالنیات».[11]
لذا، خالدی دانشمند مشهور اهل سنت، میگوید: نذر در کنار قبور تابع نیت و قصد ناذرین است. اگر قصدشان از نذر ،تقرب به خداوند باشد، و ثواب آن نذر برای اموات اهدا کنند و منافع آن را برای مجاورین و زائرین قبور، اختصاص دهند؛ عملشان مشروع و مطلوب است.
اما اگر قصدشان از نذر، تقرب به خداوند نباشد، بلکه اموات را مستقلا مقصد و غایت نذر قرار دادهاند، چنین نذری نادرست است. و هیچ کس چنین نذری را جائز نمیداند».[12]
بسیار روشن است که نمیتوان به دلیل مشاکلت و مشابهت ظاهری اعمال مسلمین، با اعمال و افعال دوران جاهلیت، حکم به بطلان و یا اینکه افراط گونه حکم به شرک داد. اگر نذر در کنار قبور، مشابه نذر مشرکان در پیش بتان است، طواف دور خانه خداوند و نیز استلام حجر الاسود، هم مشابه، کار بت پرستان در مقابل اصنام و اوثان است. روی این حساب، به بهانه مشاکلت ظاهری اعمال، بزرگترین عمل عبادی اسلام، یعنی حج را، عمل مشرکانه باید تلقی کنیم.[13]
پس روشن میشود که با تشابه ظاهری نمیتوان، دو چیز را به حکم واحد محکوم کنیم. نیت و قصد در واقع جوهر اصلی تفاوت عمل مخلصانه و موحدانه از عمل مشرکانه و ملحدانه به شمار میآید.
بنابراین نذر برای قبور اگر مقصد و غایتاش تقرب به خداوند باشد، سازگار با کتاب و سنت است و عمل مشروع و صحیح است. زیرا در این نذر، مقصد و غایت اصلی خداوند است. اما ثواب آن را برای اهل قبور نثار میکند و نیز منافع از آن را برای مجاورین و زائرین قبور منظور میکند.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: الف. بحوث فی الملل و النحل، ایت الله جعفر سبحانی، ج 4، ص 291 تا 298، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چ اول، سال 1411 ق.
ب. از همان نویسنده، آیین وهابیت، نشر انتشارات اسلامی، چ دوم، سال نشر 1380.
ج. الشیخ سلیمان بن عبدالوهاب، الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه، ص 76 ـ 82، چ اول، سال 1418 ، مکتبه حرا، تحقیق بسام عمیقه.
------------ --------- ---------
[1] . لقمان، 13.
[2] . الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی مذاهب اربعه، چ هفتم، نشر دار احیاء التراث العربی، سال نشر 1406، ج 2، ص 139.
[3] . امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، ص 116، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
[4] . الجزیری، الفقه علی مذاهب اربعه، چ هفتم، نشر دار احیاء التراث العربی، سال نشر 1406، ج 2، ص 139؛ و نیز مراجعه شود به تحریر الوسیله، ج 2، ص 116.
[5] . توبه، 68.
[6] . مریم، 28.
[7] . السجستانی، ابو داود سلیمان ابن الاشعث، (202 ـ 275)، سنن ابی داود و ج 2، ص 130، شماره حدیث 1681، نشر دار احیاء التراث العربی.
[8] . العزامی القضاعی، شیخ سلامه الشافعی، فرقان القرآن، ص 133، نشر دار احیاء التراث العربی.
[9] . ابوداود سلیمان بن الاشعث السجستانی، متوفی 275 ق، سنن ابن ماجه، ج 2، نشر دار الفکر، چ اول، بیروت، سال نشر 1410، کتاب النذر، ص 103، شماره حدیث 3312.
[10] . همان، ش 3313 و 3314.
[11] . البخاری،ج 1، ص 5، نشر دار المعرفه، بیروت.
[12] . الخالدی، سید الشیخ داود افندی النقشبندی، صلح للاخوان، چاپ بمبئی، سال نشر 1306 ق، ص 105.
[13] . السبحانی الشیخ الجعفر، الوهابیه فی المیزان، نشر موسسه نشر اسلامی، بیتا، ص 191.
کلمات کلیدی: عکس، گرافیک
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.