صوفیگری، انحرافی خطرناک ائمه اطهار (ع) را میتوان اولین مخالفان تصوف دانست. برای نمونه به برخی از این احادیث و روایات توجه میکنیم: (1) ابن عربی میگوید: ?شریعت هرگز کنار نمیرود. زیرا آن بهترین سخن گویندگان و بهترین اعتقاد معتقدان است.? (34) مساله اعتقاد و التزام به شریعت بارها توسط ابن عربی تصریح شده است. (35) و اما در مذمت صوفیه ابن عربی میگوید: ?بعد از مراسم سماع به یکدیگر تبریک میگویید، در حالی که فرشتگان به جهت از دست دادن دین و ایمانتان به شما تسلیت میگویند. به جهت این اعمال از خدا حیا نمیکنید؟! در تسخیر و قبضه شیطان بودید و بازیچه دست او. با این همه ذوق میکردید و لذت میبردید. از همه بدتر در حالی که ادعا میکنید با خدا و در خدا هستید، شطحیات (36) بر زبان میرانید.? (37) و نیز در جای دیگر میگوید: ?رقص و پایکوبی لایق حضرت حق نیست. رقص کنید و بدانید که تنها رقاصید و بدانید که هنوز در مرحله نفسانیات باقی هستید و اگر قبول ندارید، پس دروغگو هستید.? (38) ادامه دارد........ .
قسمت اول
امام رضا (ع) فرمود: ?کسی که به نزد او نامی از صوفیه برده شود و نسبت به آنها ابراز تنفر و مخالفت نکند، از ما نیست و کسی که آنان را انکار نماید چنان است که در رکاب پیامبر (ص) با کفار جهاد کرده است.?
مردی از اصحاب ما به امام صادق (ع) عرض کرد: در زمان ما دستهای پیدا شدهاند که به آنها صوفیه گفته میشود. شما درباره آنها چه میفرمایید؟ امام (ع) فرمود: ?آنان دشمنان ما هستند. هر کس به سوی آنها اظهار تمایل کند، از آنها محسوب میشود و با آنها محشور. زود است که عدهای از مدعیان دوستی ما اهلبیت نسبت به آنها تمایل خواهند نمود و خود را تشبیه به آنها کرده و به نام و لقب آنها ملقب خواهند شد و گفتههای آنان را تأویل و توجیه خواهند کرد. آگاه باش، هر کس به آنها تمایل نماید، از ما نیست و من از او بیزارم و هر کس نسبت به آنان ابراز مخالفت و انکار و آنها را رد نماید، مانند کسی است که پیش روی پیامبر (ص) با کفار جهاد کرده باشد.?
یکی از اصحاب امام هادی (ع) نقل میکند که روی با امام در مسجد النبی بودم، عدهای از اصحاب به خدمتش رسیدند. مدتی بعد جماعتی از صوفیه وارد مسجد شدند و در گوشهای به حالت دایرهای نشستند و شروع به گفتن لا اله الا الله نمودند. امام هادی (ع) فرمود: ?به این مردم فریبکار توجه نکنید. اینها هم پیمانان شیاطین و ویرانکننده مبانی دین هستند.?
از امام صادق (ع) پرسیدند: ?ابوهاشم کوفی (مؤسس تصوف) چگونه آدمی است؟? فرمود: ?وی شخص فاسدالعقیدهای بوده و او همان کسی است که مذهبی را بدعت گذارد که آن را تصوف مینامند و وی این مذهب را پناهگاهی برای عقیده زشت و ناپسند خود قرار داد.?
رسول اکرم (ص) ضمن سفارشات خود به ابوذر فرمود: ?ای اباذر! در امت من افرادی خواهند آمد که در تابستان لباس پشمی میپوشند و این کار را برای خود فضل و مقام میپندارند. لعنت ساکنان آسمان و زمین بر اینها باد!? (2)
و اما فقهای عصر حاضر به اجماع صوفیه را دارای انحرافات فراوان میدانند و میگویند باید به شدت از آنها پرهیز نمود. (3) علمای گذشته نیز نه تنها با صوفیه قویا مخالفت داشتهاند، بلکه در رد آنها نیز کتابها نوشتهاند. سلطان الواعظین شیرازی -رحمه الله- در کتاب فضایح الصوفیه 120 کتاب علمی و تحقیقی از علمای بزرگ را ذکر میکند که هر یک به رد صوفیه پرداختهاند. اجمالا در بین علمای درگذشته بزرگانی چون حسین بن سعید اهوازی (4)، (5) ابوسهل نوبختی، (6) قطب راوندی، (7) شیخ مفید، (8) شیخ طوسی، (9) شیخ طبرسی، (10) ابن ندیم، (11) علامه حلی، (12) صدرالمتالهین شیرازی (ملاصدرا)، (13) مقدس اردبیلی، (14) شیخ حر عاملی، (15) شهید اول، (16) شهید ثانی، (17) قاضی نور الله شوشتری، (18) شیخ بهائی، (19) علامه مجلسی، (20) ملا محمد صالح مازندارانی سمعانی، (21) ملامحسن فیض کاشانی، (22) علامه وحید بهبهانی، (23) ملا محمد مهدی نراقی، (24) ملا احمد نراقی، (25) علامه بحرانی، (26) میرزای قمی، (27) میرزا جواد تهرانی، (28) ملا محمد طاهر قمی، (29) سید نعمت الله جزائری، (30) سلطان الواعظین شیرازی، (31) علامه محمد تقی جعفری تبریزی، (32) شهید مرتضی مطهری، (33) ... که هر یک استوانههایی در تشیع بودهاند، بر خلاف صوفیه رعایت دستورات شریعت را برای رسیدن به حقیقت تا پایان عمر واجب میدانند و صوفیه را منحرف دانسته و آنها را رد کردهاند. برخی از این بزرگان کتب خود را تماما در مقابل سلک صوفیگری و یا رد آنان تالیف کردهاند، که در پینوشت تنها نام کتاب آمده است. زیرا کتاب تماما در مقابل صوفیه نوشته شده است. اما در برخی دیگر هدف کتاب چیز دیگری بوده و در قسمتهایی صوفیه را رد کرده است، که در پینوشت به صورت دقیق مشخص شده است که در کدام قسمت این کتابها صوفیه تخطئه شدهاند.
شایسته است در اینجا اشارهای کنیم به سخنان محیالدین ابن عربی، بزرگ عالم عرفان نظری که شاید کمتر هم اهل علوم فقهی بوده است، در مورد لزوم پایبندی به شرع و مذمت صوفیه.
و اکنون میپردازیم به آنچه عرفای معاصر به صراحت در مورد صوفیه گفتهاند. در این جا قصد معرفی این عارفان راستین را نداریم، چه قلمی توان معرفی آنها را ندارد. اما از خواننده تقاضا داریم در صورتی که این بزرگان را نمیشناسد، مطالعهای جزیی در مورد شخصیت آنها بنماید که هر چند تا حدی ضعیف ببیند آنها که بودهاند و چگونه با گمنامی به عنوان آیات و نشانههای الهی بر روی زمین در حرکت! بدون شک حرف این بزرگان برای همه حجت است و راهنمایی آشکار! این بزرگواران کسانی بودهاند که خود قطب عرفان و فلسفه بوده و حتی عدهای از جهال با آنان مخالفت میکردند و میبینیم که حتی اینان نیز صوفیه را به شدت رد کردهاند.
آخوند ملاحسینقلی همدانی (39)
ملاحسینقلی همدانی را میتوان گفت بنیانگذار علم اخلاق بوده و سیره وی همچنان مورد استفاده علمای اخلاق است. (40) بیش از 300 نفر مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر این مرد بزرگ تربیت شدند که هر یک ستارهای در آسمان معرفت شده و با نور خود تشنگان راه را سیراب نمودند. (41) ملاحسینقلی همدانی که صوفیان با اصرار و التماس بر سر کلاس اخلاق وی حاضر میشدند، (42) در یکی از دستورالعملهای گهربار خود برای سیر و سلوک ضلالت صوفیه را مشخص میسازد و میفرماید: ?مخفی نماناد بر برادران دینی که به جز التزام به شرع شریف در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الملوک جل جلاله نیست، و به خرافات ذوقیه کَما دَأبُ الْجُهّالِ وَ الصّوفِیَّةِ خََذَلَهُمُ اللهُ (چنان که روش نادانان و صوفیان که خداوند خوارشان سازد، است) راه رفتن لا یُوجِبُ إلّا بُعْدًا (جز دور گشتن را موجب نمیشود). اگر چه ذوق در غیر این مقام (مقام صوفیه) خوب است.? (43) اهمیت شرع در نزد شاگردان آخوند نیز از آثار آنها همچون المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و تذکرةالمتقین شیخ محمد بهاری کاملا مشهود است. (44)
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (45)
عرفان میرزا جواد آقا ملکی نزد اهل معرفت کاملا شهره است و جان تسلیم مالک هستی کردن وی به هنگام اقامه نماز و گفتن تکبیرهالاحرام و احقاق حدیث ?الصلوة معراج المؤمن? در مورد این عارف سترگ، معروف است. (46) ایشان در کتاب ارزشمند المراقبات (اعمال السنه) خود که یکی از بزرگترین آثار به جای مانده در عرفان و اخلاق و سیر و سلوک الی الله است، خطر صوفیه را از کافرین و مشرکین و منافقین نیز بدتر میداند و در مورد آنان مینویسد: ?ترک صورت (عبادات) چنانکه در صوفیان -خذلهم الله- دیده میشود، هم ضلال (گمراهی) است و هم اضلال (گمراه کننده) و خروج از دین در آن مشاهده میشود و برای اسلام زیانبارتر از هر چیز است.? (47) عبارت زیانبارتر از هر چیز کاملا عمق خطر را مشخص میسازد.
آیتالله میرزا سید علی آقا قاضی (48)
آیتالله قاضی عارف بزرگی بود که درباره او گفتهاند شاید از صدر اسلام تاکنون عارفی به جامعیت وی نیامده است. (49) که صوفیان افتخار اظهار ارادت به ایشان را داشتند، (50) همواره میفرمود با دراویش و طریق آنها کاری نداریم، طریقه طریقه علما و فقها است. (51) بهار علیشاه رییس فرقه گنابادیهای نجف و کوفه بود. وی فقط یک دستار میپوشید، دستار یک لباس بسیار گشاد است، ولی لباسهای داخلیاش خیلی کثیف بود. آیتالله قاضی به او میفرمود: آخر این چه وضعی است؟ خودت را تمیز کن، فقط این دستار را پوشیدهای که چه؟! ایشان میگفت آدم باید به بدنش خوب برسد، تمیز باشد، مرتب باشد، عطر بزند، لباسهایش خوب باشد، نه این که تن را رها کن تا نخواهی پیراهن، که چه بشود آخر؟! میگفتند فرقه ذهبیه به ما خیلی اظهار ارادت میکنند ولی من با آنها ارتباط ندارم، ما با ذهبیه چکار داریم. (52) حضرت آیتالله در جای دیگر فرموده بود ?اولین گام در راه سیر و سلوک تصحیح اجتهاد یا تقلید است.? (53)
آیتالله علامه سید محمد حسین طباطبایی (54)
علامه ذوالفنون که جامعیت وی بر اهل علم از غیر مسلمانان نیز پوشیده نیست، میفرماید: ?اکثریت متصوفه این بدعت را پذیرفتند و همین معنا به آنها اجازه داد که برای سیر و سلوک، رسمهایی و آدابی که در شریعت نامی و نشانی از آنها نیست، باب کنند و این سنتتراشی همواره ادامه داشت. آداب و رسومی تعطیل میشد و آداب و رسومی جدید باب میشد تا کار به آنجا کشید که شریعت در یک طرف و طریقت در طرف دیگر قرار گرفت و برگشت این وضعیت بالمال به این بود که حرمت محرمات و اهمیت واجبات از میان رفت، شعائر دین تعطیل و تکالیف ملغی شد. یک صوفی جایز دانست هر حرامی را مرتکب شود و هر واجبی را ترک کند!? (55)
کلمات کلیدی: محرم
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.