سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حافی

اجساد شهدای کربلا در چه روزی و توسط چه کسانی شناسایی و دفن شدند؟

سید عارف حسین دیدگاه

اجساد شهدای کربلا در چه روزی و توسط چه کسانی شناسایی و دفن شدند؟

 


پاسخ:

شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم توسط گروهی از مردان قبیله بنی اسد[1] که درنزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شده است.
وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین (ع) و اصحاب یاران باوفایش به صورت بسیار جگر خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن کند، تا این که زنان قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدن ها پاره پاره بود بدنها را نمی شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند در این هنگام امام سجاد (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2]

------------ --------- --------- --------- ---
[1] در«دایرة المعارف تشیع‏»آمده است:
«بنی اسد،نام تیره‏ای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه...این قبیله‏توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعه‏کربلا در سال 61 ق.داشتند.جمعی از اصحاب،علما،شعرا و زعمای امامیه از این قبیله‏برخاسته‏اند.برخی از همسران پیامبر اکرم‏«ص‏»نیز از همین قبیله بوده‏اند.این قبیله درسال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته،در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت‏کردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب می‏گردند.هنگام بنای کوفه،این قبیله محله‏خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند.در سال 36 هجری در جنگ‏جمل،با علی‏«ع‏»بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند.در قیام عاشورا در سال 61به سه دسته تقسیم شدند:موافق با حضرت و مخالف و بی‏طرف.حبیب بن مظاهر،انس‏بن حرث،مسلم بن عوسجه،قیس بن مسهر،موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی ازسران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی،قاتل طفل شیر خوار،از سران مخالف بود.
گروهی از دسته سوم(بی‏طرفها)پس از شهادت حسین،زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده‏و اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته،مردان را جهت دفن‏اجساد، خبر کردند.ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند.پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن‏اجساد امام و یارانش پرداختند.این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به‏نظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد می‏نگرند». نک: دایرة المعارف تشیع،ج 3،ص 340؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.
[2] نک: عبداالرزاق الموسوی المقرم ، مقتل الحسین، ص 414؛ محمد باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 4، صص 59 ـ 60 ـ 61 ؛ مروج الذهب،ج 3،ص 63؛ فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.


کلمات کلیدی: محرم

عاشورا در مزارشریف

سید عارف حسین دیدگاه

فیلم روز عاشورا در روضه حضرت علی علیه السلام
ش
هر مزارشریف (افغانستان) سال 1386
فیلم شماره 1:      http://www.youtube.com/watch?v=I0OkEZ9ODN8
فیلم شماره 2:      http://www.youtube.com/watch?v=rx2_OgLCGRQ
فیلم شماره 3:       http://www.youtube.com/watch?v=Cg3PLhDIVJc

 

 


کلمات کلیدی: محرم، فیلم

نگاهی به زمینه های روانی، فرهنگی و اجتماعی واقعه عاشورا

سید عارف حسین دیدگاه

نگاهی به زمینه های روانی، فرهنگی
و اجتماعی واقعه عاشورا

نویسنده: عبدالاحد بهارلونژاد

 

سال 61 هجری درصحرایی بنام کربلا گروهی از لشکریان با تیغ های برکشیده در برابر نواده پیامبر و قلیلی از یاران و خاندان او صف کشیده اند . آب بر او وخاندانش بسته اندواو را از هر سو محاصره کرده اند . آنان نماز را به امامت او می خوانند،ولی کشتن او را اسباب قرب به خداوند می دانند . خود را پیروان آئین جد او بر می شمارند واو را سزاوار غارت ؛ چگونه است که به فاصله ی پنجاه سال امت پیامبر، کمر به قتل وغارت خاندان نبوت بسته اند ؛ ونه تنها از این عمل خود احساس گناه نمی کنند بلکه امیدوارثواب وپاداش اخروی نیز هستند ؟
از کدامین کجراهه کار امت محمد (ص) به اینجا رسیده است ؟
هفتاد و چند سال پیش آفتاب نبوت به سرزمینی تابیدن آغازید که تنها معیار فضل وشرافت درآن شعر و شمشیر بود . واز مدنیت چیزی بجز قبایل بدوی که بواسته هم خونی شکل می گرفته، نشانه دیگری نمیتوان یافت.(1)ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: محرم

زکریای نبی(ع) و مصیبت حسین(ع)

سید عارف حسین دیدگاه

زکریای نبی و مصیبت حسین (ع)
شیخ طبرسی(ره) در «احتجاج» ـ ضمن یک حدیث طولانی ـ در داستان شرفیابی سعد بن عبدا... اشعری (ره) به حضور امام مهدی(عج) و پرسش‌هایی از وی گوید:
عرض کردم: به من از تأویل «کهیعص» بگویید.
فرمود:این حروف از رموز غیبت است که خداوند بنده خود زکریا را بدان مطلع کرد و برای محمد(ص) قصه گفت. زکریا از پروردگارش خواست که نام پنج تن را به او بیاموزد، لذا جبرئیل آمد و آن‌ها را به او آموخت. زکریا هر وقت نام محمد و علی و فاطمه و حسن را می‌برد، دلش باز می‌شد و اندوهش برطرف می‌گشت. ولی چون نام حسین را می‌برد، گریه گلویش را می‌گرفت و گیج می‌شد.
یک روز عرض کرد: معبود من، مرا چه شده که چون نام چهارتن را می‌برم، تسلی می‌یابم. چون نام حسین را می‌برم اشکم می‌ریزد وناله‌ام سر می‌کشد. خدای تبارک و تعالی سرگذشت او را برایش در کلمه «کهیعص» بازگو نمود. چون زکریا این را شنید، سه روز از مسجد خود بیرون نرفت و کسی را هم نپذیرفت و به گریه و ناله رو آورد و برای او نوحه می‌خواند...
پس از آن (زکریا) همیشه می‌گفت: معبودا، به من پسری بده که در پیری نور چشمم باشد و چون به من عطایش کردی محبوب من نسازش و پس از آن مرا داغدار او کن، چنان‌چه دوستت محمد را داغدار فرزندش می‌کنی. و خدا یحیی را به او داد و داغش را به دلش نهاد. مدت حمل یحیی شش ماه بود و سر از بدنش جدا کردند. حسین هم چنین است.
ماهنامه موعود شماره 72
برگرفته از ترجمه نفیس المهموم
حاج شیخ عباس قمی ـ صفحه 64 و 65

 


کلمات کلیدی: محرم

پرسش از اسلام

سید عارف حسین دیدگاه

سوال:
حضرت حسین ابن علی (ع) راههای دیگری غیر از جنگ و قیام داشت، مثلا می توانست مانند برادرش حسن ابن علی (ع) صلح نماید.

 

پاسخ:

در جواب باید گفت که همیشه اینگونه نیست که جنگ و جهاد تأمین کننده مصالح عالیه اسلام و مسلمین باشد و اینگونه نیست که صلح راحت‌ترین روش برای مبارزه باشد. چه بسا تحمل شهادت آسانتر از پذیرفتن صلح باشد. امّا از آنجا که تمام ائمه تنها به فکر نجات اسلام و مسلمین بودند، حاضر شدند بزرگترین مصائب و سختی‌ها را تحمل کنند یا در قالب صلح و یا در قالب جنگ، امامان همگی مظهر تقوی و روش هستند، تقوی در همگی‌شان مشترک و روش در تمامی‌شان متفاوت است.
روش امام علی ـ علیه السّلام ـ در دو مرحله: سکوت و خروش راهگشای امت می‌گردد. شیوه امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مرحله اول روش پدر و راه حسین ـ علیه السّلام ـ در مرحله دوم آن شکل می‌گیرد.
علی بی‌سکوت، خروش و شهادتی هشداردهنده و حیات‌بخش نمی‌داشت، فریاد و جانفشانی حسین ـ علیه السّلام ـ نیز بدون صلح برادر، این چنین در تاریخ به ثبت نمی‌رسید.[1]
بی‌شک اگر صلح امام حسن ـ علیه السّلام ـ نبود، قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ به ثمر نمی‌نشست و اگر شرط امام حسن با معاویه در عدم تعیین جانشین نبود، امام حسین دستاویزی برای قیام علیه بنی‌امیه پیدا نمی‌کرد.
در آیین اسلام تنها قانون واحدی به نام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلکه در کنار جنگ و جهاد قانون دیگری به نام صلح وجود دارد، یعنی همانگونه که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در صدر اسلام دربرخی مواقع برای پیشبرد اهداف اسلامی خود دستور به جنگ و جهاد می‌داد (جنگ خندق، خیبر، احد و ...) در شرایطی نیز شیوه جنگ و جهاد را در پیروزی اسلام مؤثر نمی‌دید. لذابا دشمنان قرارداد و پیمان صلح منعقد می‌کرد و موقتاً از دست زدن به جنگ و جهاد خودداری می‌نمود (پیمان بنی اشجع، بنی‌ضمره). امام حسن مجتبی در پاسخ شخصی که به صلح آن حضرت با معاویه اعتراض داشت، به پیمانهای صلح پیامبر اسلام استناد نموده و فرمود به همان دلیلی که پیامبر با آن قبائل پیمان بست، من نیز با معاویه قرار داد آتش بس منعقد ساختم.[2]
امّا در مورد اینکه چرا امام حسن صلح را برای پیشبرد اهداف خود انتخاب نمود و امام حسین ـ علیه السّلام ـ قیام و جنگ با دستگاه بنی‌امیه را، (با توجه به اینکه دارای هدف مشترک که همان اعتلای کلمه الله است می‌باشند) باید گفت که پی بردن به این مسئله بستگی به روشن شدن مسائلی دارد که از آن جمله می‌توان به شخصیت سیاسی و اجتماعی معاویه و یزید، شرایط و وضعیت زمانه دو امام بزرگوار، کیفیت یاران و مقدار وفاداری آنها به دو امام بزرگوار،‌وضعیت جهانی و سیاسی زمین مسلمانان در زمان معاویه و یزید نسبت به ابرقدرتی مانند روم و... اشاره کرد.
از آنجا که در این نوشتار مجالی برای توضیح مفصل فلسفه صلح امام حسن ـ علیه السّلام ـ نیست، لذا تنها به موردی از موارد و علل صلح امام حسن ـ علیه السّلام ـ اشاره می‌کنیم و مقایسه‌ای می‌کنیم بین اوضاع و احوال آن امام با امام حسین ـ علیه السّلام ـ و همینطور شخصیت معاویه با یزید که دارای شخصیتی متفاوت از همدیگر بوده‌اند.
معاویه و یزید دو شخصیت کاملاً متفاوت بودند، چرا که معاویه در طول زمامداری خود با پنهان کردن چهره واقعی خود با نقشه‌ها و سیاستهای عوامفریب خود همواره سعی می‌نمود که حکومت خود را به نوعی مشروع معرفی کند و گرچه عملاً اسلام را تحریف نموده بود و حکومت اشراف اموی را جایگزین خلافت صالحان نموده بود،‌ ولی پیوسته سعی می‌نمود مقررات اسلامی را به ظاهر اجرا شود و به خوبی می‌دانست که در حالی که به نام دین بر مردم حکومت می‌کند، نباید علناً مرتکب کارهایی بشود که مردم آن را به نوعی مبارزه با دین قلمداد کنند و در حل و فصل امور و مقابله با مشکلات از سیاست فوق العاده ماهرانه‌ای بهره می‌برد، امّا یزید نه تنها از اینگونه سیاست برخوردار نبود، بلکه فردی بی‌مهارت و جوانی ناپخته، شهوت‌پرست و خوشگذران بود که بعد از رسیدن به حکومت نتوانست مانند پدرش ظواهر اسلامی را حفظ کند، بلکه علناً در مجالس عمومی کفر خود را در حال مستی ظاهر می‌کرد و می‌گفت:
لعِبَت هاشمُ بالملک فلا خبرٌ جاء و لا وحیٌ نزلَ[3]
یعنی بنی‌هاشم با مملکت‌ بازی کردند و به نام وحی و قرآن و به نام دین مردم را سرگرم کردند (در حالی که) نه وحیی نازل شده و نه دینی هست و نه قرآنی هست و نه خدایی و نه ایمانی.
باید اذعان نمود که جنگ و قیام با فردی که خود را مدافع و مجری احکام اسلام می‌داند نه تنها هیچ تأثیر مثبتی نخواهد داشت، بلکه باعث لوث شدن حقیقت نیز خواهد شد، و از طرفی قیام و جنگ موجب برانگیخته شدن افکار عمومی نیز نسبت به دستگاه بنی‌امیه نخواهد شد، چرا که افکار عمومی به میزان انحراف معاویه از اسلام پی نبرده بود و این نفاق تا جایی برای پیشبرد اهداف معاویه مؤ‌ثر واقع شد که برخی عناصر ناآگاه جنگ امام حسن ـ علیه السّلام ـ با معاویه را یک اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر قدرت و حکومت به شمار می‌آوردند، برخلاف یزید که ماهیت حکومت اموی را که دشمنی سرسختانه با اسلام و بازگشت به دوران جاهلیت بود را برای مردم روشن کرد و به همین خاطر بود که مزدوران حکومت بنی‌امیه نمی‌توانستند قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ را در افکار عمومی متهم و‌آلوده سازند و افکار عمومی نیز قیام امام بر علیه دستگاه یزید را نوعی مقابله حق و باطل به حساب می‌آوردند نه اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر پست و مقام.
یکی دیگر از عواملی که باعث تحمیل صلح بر امام حسن ـ علیه السّلام ـ شد، جو نامساعدی بود که بر مردم آن دوره حکمفرما شده بود. چرا که امام حسن ـ علیه السّلام ـ کار خود را با قیام و اعلان جنگ شروع کرد.[4] و به همین جهت است که چند تن از مورخان قدیم اسلام کتابهایی به نام «قیام الحسن» نوشته‌اند که از آن جمله می‌توان به قیام الحسن، تألیف هشام بن السائب الکلبی که در سال 283 ق درگذشته است و قیام الحسن تألیف ابراهیم بن محمد الثقفی که در سال 283 در گذشته است اشاره کرد.
امّا با این همه به خاطر اینکه امام حسن وارث حکومتی شده بود که نفاق تا اعماق ضمیر صمیمی‌ترین یاران وی نفوذ کرده بود و بهترین فرماندهان سپاه او، پنهانی با معاویه سر و سرّی پیدا کرده بودند و برای یک توطئه و خیانت بزرگ معامله می‌کردند و عمق نفوذ جهل و ارتجاع در دل یاران امام حسن ـ علیه السّلام ـ زمانی بیشتر مشخص می‌شود که می‌بینیم دشمن حتی در داخل خانه امام هم نفوذ کرده و او را توسط همسرش مسموم می‌کند و حقاً می‌توان عصر امام مجتبی را عصر نفاق و دورویی و ارتجاع کامل به حساب آورد[5] و این در حالی است که هیچ یک از این شرایط و ویژگیهای بر یاران امام حسین ـ علیه السّلام ـ حکمفرما نبود و آنها در جانفشانی و فدای جان خود برای امام زمان خود از همدیگر سبقت می‌گرفتند.
پس نتیجه می‌گیریم که اولاً اینگونه نیست که همیشه جنگ و جهاد تأمین کننده مصالح مسلمین باشد، بلکه گاهی صلح است که این مصلحت را تأمین می‌کند. دوم: اینگونه نبوده که امام حسن دست به اقدام عملی و قیام مسلحانه نزده‌اند.
سوم نفاق و دورویی معاویه باعث شد که امام حسن ـ علیه السّلام ـ برای پیشبرد اهداف خود صلح را بپذیرند و یزید این نفاق و عوام‌فریبی را دارا نبود، برای همین امام حسین موفقیت خود را در قیام مسلحانه دیدند و دلیل بر این مدعا هم این است که امام حسین در زمان معاویه از هرگونه جنگ و درگیری خودداری کرد.

------------ --------- --------
[1] . سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 136.
[2] . بحار الانوار، مجلسی، تهران، المکتبه الاسلامیه، 83 ق، ج 44، ص 2.
[3] . بحار الانوار، مجلسی، ج 45، ص 175، ذیل حدیث 5.
[4] . معاویه در ضمن نامه‌ای که به امام حسن ـ علیه السّلام ـ نوشته پیام داد که چگونه با اتکا به چنین افرادی (اهل کوفه) حاضر به جنگ با وی شده است. (مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 20).
[5] . ر.ک: ره‌توشه راهیان نور، ویژه محرم 1379، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 52.

 

 


کلمات کلیدی: محرم

<   <<   6   7      >
?بازدید امروز: (13) ، بازدید دیروز: (19) ، کل بازدیدها: (258715)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ